از دیدگاه مردمشناسی موسیقی، قبل از اینكه
به بررسی ویژگیهای موسیقی و نقش و تأثیر آن در فرهنگ معنوی یك قوم پرداخته شود، نخست
فرهنگ مادی موسیقی و ابزارهایی كه اصوات موسیقی از آن به وجود میآید، مورد بررسی قرار
میگیرد. از این روی نخست به چگونگی پیدایش و شكلبندی ابزارها و سازهای تركمن پرداخته
میشود.
درباره پیشینهی ساز و آواز تركمنها، دانستههای
اندكی در دست است. آگاهی ما دربارهی گذشته موسیقی این قوم از برخی متون پراكندهی
تاریخی و سفرنامههای جهانگردان آشكار میشود، بنا به برخی متون تاریخی «در پایان سده
ششم و آغاز سده هفتم میلادی- پایانهی دورهی ساسانی- گروهی از نوازندگان سمرقند و
بخارا و كاشغر و تورفان در دربار چین به كار گماشته شدند و نوازندهای تركمن به نام
«كوشا» یا «قوشا» بربط تركمنی (باربیوت. باربیتوس به یونانی به پیدپه به چینی) را به
همراه خود به چین آورد.
«دوتار»
یا به اصطلاحی «تامدیرا»، «تنبوره» مهمترین ابزارهای موسیقی تركمنها میباشد. از
دیگر ابزارهای موسیقی تركمن میتوان به نی و زنبورك اشاره كرد. نی یا «توتیك» خود به
دو بخش «داش توتیك» (نی سنگی) و «قارقی توتیك» (نی معمولی) كه میان دیگر چوپانان میهنمان
هم كاربرد دارد.
«قوپوز»
(زنبورك) سازی است كه از دو كاسهی كوچك و یك دستهی چوبی و دو رشته تار تشكیل شده
و صدایی شبیه به صدای زنبور دارد. این ساز بیشتر در هند متداول بوده است.
كمانچه «قیجاق»
این ابزار موسیقی در روزگار ساسانیان «قیجاق»
نام گرفته، و در روزگار قاجاریه اولین بار در تركمنستان رایج شده است. در روزگار ناصرالدین
شاه (حدود نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی)، آن را شخصی كُرد تبار به نام «علی سعید» به
میان تركمنها آورده است. قیجاق «بین 700 تا 800 میلی متر درازا دارد كه به بخش گردی
به اندازه نارگیل پیوند یافته است. تارهای آن از یال اسب درست شده است. نخست سیمهای
آن ابریشمی بوده، ولی اكنون از سیمهای ماندولین استفاده میشود. شمار سیمهای كمانچه
چهار عدد است. كاسهاش از چوب و صفحه آن از پوست است كه میان آن كلفتتر از دیگر بخشهاست
و خرك آن از چوب عناب و دسته آن مخروطی شكل می باشد.
دوتار «تامدیرا» یا «تنبوره»
دربارهی ریشهی پیدایش «دوتار» نوشتههای
مستند، بسیار اندك بوده و آگاهیهای درستی در دست نیست، ولی در بررسی اوراق تاریخی
بنا به روایتی، پیشینهی آن «به بیش از ششهزار سال میرسد. در ایران كهن و بیشتر ملتهای
خاور زمین، تنبوره در بسیاری از مراحل برای خود جایگاهی داشته است. باستانشناسان در
پیرامون آرامگاه حضرت دانیال نبی واقع در شوش، هنگام حفاری تندیس دو مرد را به دست
آوردهاند كه هر كدام سازی در دست داشتهاند كه در دست یكی از آنها «تنبوره» و در دست
دیگر «بربط» دیده میشد. باستانشناسان پیشینهی این اثر ارزشمند تاریخی را پیش از
ظهور حضرت موسی (ع) یا به روایتی سه تا چهار هزار سال پیش از زایش مسیح بازگو كردهاند.
«هنری
جورج فارمر» در كتاب نامدارش «تاریخ موسیقی خاور زمین» بنا به استناد منابع عربی تنبوره
«دوتار» را از آنِ مردم سِدوم (لوط) میداند، هر چند كه متون دیگر، آن را «بسایی» میدانند.
سدهها پیش از ظهور اسلام، ملتها و اقوام
یاد شده و دیگران در مراسم مذهبی، جشنها، پیشواز از بزرگان و مقامات معنوی نیز برای
تهییج سپاه و ترویج آیین جوانمردی و بیدار نمودن وجدان افراد و تشویق مردم به پرداختن
به درون خود تنبوره را به كار میبردند.
بر پایهی روایات اسلامی آن را نخستین بار
یكی از پیروان حضرت علی (ع) به نام «بابا قنبر» ساخته است؟! «فارابی به تفصیل از دو گونه تنبوره سخن میگوید
و آنها را بازگو میكند. یكی تنبوره قدیمی روزگار جاهلی به نام تنبوره المیزانی است
كه در این زمان تنبوره البغدادی نامیده میشده و دیگری تنبوره الخراسانی است كه بر
پایهی فاصلهها دولیما و یك كوما، زهبندی (پردهبندی) میشده است. در این زمان، از
هر دو گونهی یاد شده، در سوریه یافت میشده است. اما فارابی میگوید در بغداد و نواحی
غربی و مركزی آن بیشتر گونه نخست معمول بوده است، در حالی كه تنبور گونهی دوم به خراسان
و نواحی واقع در شرق و شمال آن اختصاص داشته است.
برای پی بردن به حضور تنبوره در بخشهای گوناگون
ایران، كافیست به موسیقی اقوام باشنده در این سرزمین نگاه شود كه در این صورت نتیجهی
آشكار آن، نمودار گستردگی قلمرو تنبوره در ایران خواهد بود. در جاهایی مانند خراسان
و بیشتر جاهای پیرامون آن و مرز میان خراسان و دریای خزر، در میان قبیلههای تركمن
تنبوره رواج فراوان دارد.
ساختمان و اجزای دوتار
دوتار به روی هم از بخشهای زیر تشكیل شده
است: 1- كاسه «كاسه» 2- دسته «ساپ» 3- صفحه «قاپاق» 4- پرده «پرده» 5- گوشیها «قولاق»
6- سیم گیر «بوینوز» 7- خرك روی دسته «شیطان اِشك» 8- سیم «تار» 9- خرك روی صفحه «اِشِك»
برای ساخت كاسه و صفحه از چوب درخت توت، برای
ساختن دسته از چوب درخت زردآلو «اریك»، برای ساختن گوشیها از مفتول برنجی، برای ساختن
پردهها از سیمهای مفتولی، برای ساختن خرك روی صفحه از چوب درخت توت و یا گردو، برای
ساختن خرك روی دسته و سیمگیر ازشاخ استفاده میشود.
اسامی پردههای دوتار
پردههای دوتار، هر یك آهنگ ویژهای میسازد.
این پردهها بر روی هم از پشت سر هم آمدن سیزده پرده تشكیل یافته است. نامهای پردهها
به ترتیب از بالا به پایین عبارتند از:
1-
باش پرده 2- نوایی پرده 3- یوقارقی آچیق پرده 4- یوقارقی قیامت پرده 5- بأّش پرده
6- گنگزِو پرده 7- آشاقی آچیق پرده 8- تركمن پرده 9- اوغورجا پرده 10- گؤنی پرده
11- آشاقی قیامت پرده 12-كیچی شیروان پرده 13- اولی شیروان پرده.
بررسی فرهنگ معنوی موسیقی سُنتی تركمن
نگاهی گذرا بر پیشینهی تاریخی موسیقی سنتی
تركمن
در روزگار آق قویونلوها (روزگار فرمانروایی
تركمنها)، و با پشتیبانی سلجوقیان و غزنویان موسیقی تركمن در اوج و شكوفایی قرار گرفت
و تاثیر آن به سرزمینهای گوناگون از جمله حلب، دیار بكر، شیروان، گنجه، بخشی از ارمنستان،
گرجستان و آذربایجان موثر افتاد. بیشتر آثار آدبی پربار چون (دده قورقوت)، (كور اوغلی)،
(زهره و طاهر)، (شاه صنم – غریب)، (حویرلیقّا – همراه)، (صایاد – همرا)، (یوسف – احمد)
همگی در این روزگار در شكل ادبیات شفاهی (عامه) به وجود آمدند كه به دست باغشیها
(اوزان) یعنی (نوازندگان) به ترانه تبدیل شده و به دیگر ملتهای همسایه رسید. به گونهای
كه كوراوغلی با حماسه شورانگیز خود چنان بر ادبیات دیگر ملتها راه یافت كه هر قومی
آن را از آن خود میداند.
پس از فروپاشی فرمانروایی آق قویونلوها، و
دنبالهی گسترش دولت صفویه كه نادرشاه به روی كار میآید. این روزگار نه تنها روزگار
سركوبی قوم تركمن است، بلكه روزگار سركوبی موسیقی تركمن نیز میباشد به گونهای كه
موسیقی تركمن دچار ایستایی و سرخوردگی میشود.
موسیقی و ادبیات این روزگار، برگرفته از شرایط
سیاسی- اجتماعی- روانی جامعه، قالبی اندوهگین دارد. از این روی تا روزگار آق قویونلوها،
موسیقی تركمن بیشتر حماسی است و در مرحلحه دوم، پس از صفویه درونمایهای غم بار و
یأس آلود دارد. مرحله پس از آن، موسیقی سنتی تركمن به روزگار پیش از فروپاشی نظام
شوروی میرسد كه در تركمنستان با درون مایههای نوتر و پیشرفتهتر به شكلی انقلابی
بر پایهی ادبیات متعهد پیشرو و پیشتاز، شكل سیاسی – تودهای میگیرد.
اشكال اجرای موسیقی تركمن
موسیقی تركمن را میتوان به سه شكل (الف- سازی،
ب- آوازی، ج- ساز و آوازی) بخش كرد.
الف- سازی: در این شكل، نوازندگان تنها به
نواختن دوتار در مقام (نوایی) برآمده وآواز خوانده نمیشود.
ب- آوازی: لالایی مادران «هوودی»، مولودخوانی،
نوحه خوانی و ذكر، از گونههای موسیقی آوازی بدون ساز میباشند.
ج- ساز و آوازی: شورانگیزترین شكل اجرای موسیقی
تركمن میباشد. نقل خوانی، شبخوانی، چوپانی خوانی و لأله خوانی نمونههایی از این
شكل میباشند.
موسیقی تركمن از نگره ی نقش پیام رسانی و
تاثیرگذاری به دستههای زیر طبقهبندی میشوند:
1-
موسیقی عاطفی: این نوع موسیقی تنها به شیوه ی آواز اجرا می شود؛ كه در قالب لالایی
(هوودی) مادران كه با نوایی غمانگیز، احساسات و آرزوهای خویش را نسبت به فرزندانشان
ابراز میدارند.
2-
موسیقی تغزلی: این موسیقی به دو شیوهی (لأله خوانی) و (چوپانی خوانی) بخش میشود.
(لأله)
را دختران جوان، میان هم سالان خود اجرا می كنند، و در چوپانی خوانی – كه بیشتر به
دست چوپانان صحرا انجام میگیرد – با اشعاری در دوری یار، با همراهی نی نواخته و خوانده
میشود.
3-
موسیقی حماسی- رزمی: این گونه موسیقی به شكل «نقلخوانی» است. در گذشته؛ اشعاری حماسی
– رزمی، توسط باغشیها برای برانگیختن جوانان در نبرد با ستمكاران انجام میگرفته است.
4-
موسیقی بزمی: اینگونه موسیقی، در جشن ها و مراسم عروسی به همراه اشعاری كه آمیخته
از ستایش زندگی است، با كمانچه و دوتار نواخته میشود. «شبخوانی» نمونهای از این
گونه موسیقی است كه در شبها و مراسم ویژهی مذهبی توسط نوازندگان نواخته شده و سرور
و شادی مردم را فراهم مینمایند.
5-
موسیقی آیینی: این موسیقی در آیینها و مراسم ویژهی مذهبی به كار گرفته می شود كه
در اشكال «مولودخوانی»، «نوحهخوانی»، «ذكر و پرخوانی» انجام میگیرد. مولودخوانی
در مساجد به مناسبت جشنهای مذهبی اجرا میشود.
نوحهخوانی بیشتر توسط زنان، در مراسم سوگواری،
در ریخت اشعار غمانگیز خوانده میشود و ذكر و پرخوانی توسط پرخوان كه با استفاده از
نوازندگان در صدد درمان بیماران روانی است.
دستگاههای موسیقی سنتی تركمن
در هر دستگاه موسیقی، پردههای گوناگونی هست
كه در آن سبك مینوازند و در دستگاه دیگر نبوده و یا بسیار كم معمول است. دستگاههای
موسیقی تركمن به چهار گونه بخش میشوند:
1-
تشنید 2- نوایی 3- قیرقلار 4- مخمّس.
سبكهای موسیقی سنتی تركمن
موسیقی بزرگ تركمن را «مقام» میگویند، تاكنون
نزدیك به پانصد مقام از ایام قدیم به روزگار ما رسیده است كه هر كدام سبك و میزانهای
ویژهای دارد. مقامهای تركمنی هر كدام بیانگر رخدادیاند كه مردم تركمن در گذر تاریخ
با آن روبرو شدهاند به طوری كه هر مقام داستان یك رخدادی است.
موسیقی تركمن به چهار سبك بخش میشود كه بر
اساس پراكندگی قومی و جغرافیایی در سرزمینهای تركمن نشینی نامگذاری شده است.
1-
سبك سالیر- ساریق: در تركمنستان، سرخس، ماری از این سبك پیروی میكنند.
2-
سبك یموت - گوگلان: خود به چند شاخه فرعی بخش می شود و در این سبك داستانسرایی معمول
بوده است. «چاودر- یول» هم از سبك یموت گوگلان پیروی میكند.
3-
سبك دامانا.
4-
آخال تكه.
در این سبكها لهجه تفاوت دارد. سازها و آوازها
یكی است. ولی تُن صدا، كِشش. غلظت، زیر یا نرم بودن صدا فرق می كند. بر پایهی جایگاه
جغرافیایی زیستگاه، حتی میتوان سبك موسیقی طایفههای آنها را شناخت. برای نمونه دامنه
یول، بیشتر در سرزمینهای كوهپایهای مرسوم است. برخی از سبكهایی كه از سبكهای اصلی
جدا شدهاند، (ماری یول، حیوه یول، آرقاج یول، آخال یول) هستند. بر روی هم در هر سبك
مقامهای بسیاری و از هر مقام آوازهای بسیاری به وجود میآید.
زبان و مضامین موسیقی سنتی تركمن
موسیقی سنتی تركمن بازگو كنندهی باورها، دردها،
رنجها، شادیها، آرمانها، آداب و سنتها، فرهنگ و تاریخ تركمن است. زبان این موسیقی
بیانگر ادبیات شفاهی گویای قوم تركمن است. سازها از زبان و دل مردم واز ادراك غم و
شادیهای آنها مایه گرفته و بازتاب شرایط اجتماعی روزگار خود میباشد، در مضامین موسیقی
تركمن عشق به آزادی، آگاهی و فرمانروایی محرومین، همبستگی، دلاوری و برادری آكنده است.
موسیقی تركمن از این روی غمانگیز است كه در روزگاران گذشته، زندگی این قوم در هرج
و مرج و كشتار و غارت فرمانروایان گذشت. موسیقی تركمن زمانی به ناله میآمد كه قدرتها
بر سر تصرف سرزمین ایران به خونریزی می پرداختنند. موسیقی تركمن آیینهی تمام نمای
فرهنگ و تاریخ قوم ستمدیده تركمن است. از این روی موسیقی تركمن موسیقی لهو و لعب نیست،
درونمایههای موسیقی تركمن بسیار گسترده و گوناگون است. سازهای باغشیهای تركمن همچنان
همراه با مردم در سختیها و رخدادهای تلخ این قوم، رنج كشیده است. این موسیقی برای
هر كسی پیامی دارد كه میتواند بر پایهی آن خود آن را برگزیند. زبان موسیقی تركمن
مخاطبان خود را میشناسد؛ وقتی كه ساز نواخته میشود با مردم سادهدل صحرا حرف میزند.
ویژگیهای موسیقی سنتی تركمن
موسیقی سنتی تركمن جزو ریشهدارترین موسیقیهای
جهان به شمار میرود. چرا كه در هیچ گوشهای از آن، قطعات موسیقی دیگر ملتها راه نیافته
است. از دلایل منحصر به فرد بودن این موسیقی این استكه این موسیقی به علت مهاجرت همیشگی
تركمنها و گریز از دست فرمانروایان ستمگر و یكجانشین نبودن زندگی عشایری، دست نخورده
مانده است و دیگر این كه موسیقی تركمن تنها موسیقی است كه با یك مضراب، دو نت را میشود
نواخت. ویژگی جدا كنندهی دیگر آن این است كه ریشهی مضراب سازهای تركمن ملهم از محیط
طبیعی و پیوند آن با زندگی اجتماعی و عشیرتی تركمن میباشد واز صدای پای سمهای اسب
و شانهای كه بر دار قالی كوبیده میشد، الهام گرفته شده است. از آن جایی كه میتوان
گفت كه بیشتر اوقات زندگی تركمنها بر روی اسب سپری میشده، ریتم این موسیقی را هم
گام با صدای پای اسب و در آلاچیق هنگام نواختن بر اساس هماهنگی ضربه زدن شانههای دار
قالی زنانشان نواخته میشده است، از این روی هر سازی كه این ریشه و آهنگ را نداشته
باشد از آهنگ موسیقی سنتی تركمن به دور است. از سویی موسیقی سنتی تركمن موسیقی لهو
لعب نیست، یعنی با سازهای آن نمیشود پایكوبی كرد، ضد ضرب است، آهنگین نیست، در بسیاری
از سازهایی كه اندوهگین نیست و تغزلی است حتی نمیتوان دست هم زد، لذا در میان این
قوم رقص ملی وجود نداشته است. آن مراسمی هم كه به نادرستی رقص خنجر نامیده میشود،
ذكر خنجر است كه ریشة ان به تصوف و سماعی برمیگردد كه به دست صوفیان انجام میگرفته
است و این خود به روزگار پیش از اسلام به آیین شمنها برمیگردد كه پس از آن به كیش
تصوف وارد شده است، و در جشنهای دوهزار و پانصدسالهی شاهنشاهی بدان رقص خنجر نام
نهادند.
دربارهی تقدم و تأخر پیدایش آواز و موسیقی،
موسیقی سنتی تركمن به دو دسته بخش میشود:
دسته اول: آهنگهایی است كه به خاطر رخدادی
تاریخی و الهام از طبیعت، نخست سازهای آن ساخته شده است، مانند: «شوردان تاپیلدی (از
كویر پیدا شد) یا «حاجی قولاق» (حاجی باغشی دست بریده).
دسته دوم: آوازهاو شعرها، نخست سروده شده.
و سپس سازهای آنها به وجود آمده است. مانند: «اِنه»، باغشیها صدایی از گلو هنگام
خواندن آواز بیرون میكنند كه به آن (جوق جوق) میگویند و میتوان گفت، توانمندی و
آوازهی خوانندهی آواز در ادای هنرمندانهی آن است.
دشوار بودن نواختن سازهای تركمن یكی از ویژگیهای
موسیقی تركمن میباشد. برای نمونه فن نواختن دوتار بسیار پیچیده و سخت است، چرا كه
دو سیم را باید در یك زمان به حركت درآورد. از این روی برخی آن را «بخیل آغاچ» یعنی
(چوب بخیل) گفتهاند.
موسیقی تركمن یك موسیقی تصویری است و فرد هنگام
شنیدن یك مقام اگر داستان آن ساز را بداند میتواند همگی رخدادهای داستان را به راحتی
در ذهن تصویر كند. به طور مثال در مقام گوگتپه، اشاره به نبرد خونین و از دست دادن
دژ و بخشهایی از سرزمین تركمن به دست ارتش روسی در 1881 میلادی دارد كه فرد شنونده
به خوبی میتواند تجسم كند كه چگونه شیرزنان تركمن شبانهروز در آن دژ، جان بر كف از
حقوق خویش پشتیبانی كرده و خونشان ریخته شده است.
از سویی موسیقی تركمن جزو سازهای جهانی كهن
به شمار میرود. چون از نت جهانی پیروی كرده (دو،ر،می،فا،سل،لا،سی) و 4/1 پرده (سوری
كورون) ندارد، این پرده در سازهای سنتی ایران مانند سهتار موجود میباشد. موسیقی تركمن
برای كسانی كه از تاریخ و فرهنگ قوم تركمن و چگونگی سازها آگاهی نداشته باشند، دریافت
شدنی نیست. در جشنوارهی موسیقی در سال 66- 1365 شمسی، استاد زنده یاد حنانه میگوید:
ما از موسیقی سنتی تركمن چیزی نمیدانیم، ولی این را میفهمیم كه مشحون و متاثر از
طبیعت است، اگر ماجرای هر ساز را برایمان بازگویند، ما با شنیدن هر ساز به آسانی میتوانیم
همان گونه كه هست آن را در ذهنمان تصویر كنیم.
درباره ی توان موسیقی تركمن «اوسپنسكی» پژوهشگر
روسی كه به موسیقی ملل پرداخته، میگوید: خاور زمین را گشتم و همهی سازهای آنان را
گوش دادم، تنها سازی كه تا سحرگاهان مردم را به خود سرگرم میكرد موسیقی تركمن بود.
در بررسیهایم به این نتیجه رسیدم كه دلنشینترین سازها در بین ملتها دوتار تركمنی
است.
موسیقی شناسان در جشنواره فیلم فجر ایران درباره
فیلم «عاشیق غریب» میگویند: هنرمندان تركمن قوانین حاكم بر موسیقی را به درستی رعایت
كرده و این موسیقی جزو موسیقی كلاسیك به شمار میرود. از سویی با كم بودن ابزار موسیقی
و سادگی آن، توانا به آفرینش آهنگهایی با پیچیدگی شگفتانگیز شدهاند.
نقش و كاركرد (فونكسیون) موسیقی تركمن
همچنان كه گفته شد موسیقی تركمن مجموعهی موزون
نغمههایی است كه با باورها و فرهنگ معنوی به خصوص محیط زیست این قوم پیوند یافته است.
موسیقی تركمن زبانی نمادین برای انتقال دریافتها و بازگویی احساسات قوم تركمن به شمار
میرود. چرا كه در گذشته از دل مردم مایه گرفته است و همهی پیوندهای معنوی از راه
باغشیها پراكنده میشده و به مانند راهپیوند طایفههای دور افتاده عمل نموده و در
یكپارچگی و همبستگی اجتماعی قبیلههای تركمن و تأثیرگذاری در روحیات ملی، آداب و سنن
نقش مهمی ایفا میكرده است. خدمت بزرگ موسیقی به ادبیات تركمن این است كه در گذر تاریخ
نقش نگاه دارندهی ادبیات شفاهی و عامه را همین سازهای موسیقی به نوشتن درآمدهاند،
باغشیها برای شناسایی ادبیات گذشته به دوتار شكل داده و سازها را پیچیدهتر و گوشنوازتر
كرده و آن را به نسل حال و آینده انتقال دادهاند. از این روی باید گفت كه ادبیات شفاهی
نقش به سزایی در بالندگی موسیقی تركمن داشته است.
موسیقی تركمن در گذشته در بالندگی و تبلیغ
مذهب نقش ارزندهای را انجام داده است، به گونهای كه مبلغین مذهبی، در عزا و عروسی
با سرودن اشعار مذهبی با همت باغشیها، تبلیغ مذهبی میكردند، در روایات تاریخی پیوند
مذهب با موسیقی فراوان بوده. پس از اسلام مذهبیون موسیقی را میشناختند و مینواختند.
بیشتر باغشیها مكتبیها بودهاند كه قرآن را با صدای بلند میخواندند، در این میان
میتوان به نقش «پُرخان» و پیوند خواندن اشعار او با آوای ویژه كه «ذكر» نام دارد نام
برد، عرفا و تصوف نقشبندیهی تركمن هنگام اجرای آن به حال ذكر و سماع فرو میرفتند.
از دوران ناصرالدینشاه به بعد موسیقی در تمام
ایران از جمله در مناطق تركمننشین ایران ممنوع شد. پس از آن برخی روحانیون كه از موسیقی
بینشی متضاد از آن به مانند ابزاری برای بهرهگیری در دگرگونیهای اجتماعی، فرهنگی
داشتند. به پیروی از خانها، دوتار را چوب شیطان نامیدند.
نامگذاری «باغشی» در موسیقی سنتی تركمن
نوازندگان موسیقی تركمن «باغشی» نام دارند،
كه معنی آن گوناگون است «در روزگار «ایغورها» باغشی به كسی گفته میشد كه خط اویغوری
را میتوانست بخواند و یا در زبان چینی كلمهی «باغشی» از كلمهی «پاكشی» به معنای
اُستاد و كسی كه حالات «شامان» را به خود میگرفته نامیده میشده است، و برخی نیز باور
دارند «باغشی» ریشهی آریایی داشته، به معنی بخش كردن و پیشكش آمده و گروهی باور دارندكه
این اصطلاحی معنوی است.
بنا به روایت «حسنقلی مؤیدی»: باغشی كلمهای
است سانسكریتی و در اصل به معنی عالم مذهب بودایی است و از باغشیان گروهی را كه به
گوشهگیری سر میكردهاند توین میگفتند. از این باغشیان گروهی را به عنوان دبیری و
كتابت به خدمت خود گرفتند و فرمانروایان مغول در باب جادو نیز از آن گروه استفاده میكردند
و به همین مناسبات كلمهی باغشی در میان مورخین گذشته معانی بتپرستی و عالم به جادو
و منشی كاتب را پیدا كرده است.
«رسالت
و خدمت بزرگ باغشیها به موسیقی، ادبیات عامه (شفاهی) و بالندگی سیاسی، اجتماعی تودهها»
«باغشیها
نیز، به سُنت بازمانده از «ددهقورقود» فرزانگانی هستند كه سینهشان گنجینة داستانهای
حماسی و عاشقانه، افسانهها و نغمهها و ... خلق است.»
«این
گویندگان و نوازندگان مردمی از روزگاران گذشته در میان توده شعر میگفتند، موسیقی شعر
خود را میساختند و در روزهای شادی و در هنگام رنج با مراسم ویژه و سزاوار توجه، در
سرور یا اندوه مردم شریك میشدند. به مردم شادی میبخشیدند؛ در حقیقت آنان یك گونه
هنرمند، هنرپیشه، خواننده، سراینده و ... ایفاگرانی هستند كه از میان خلق برخاستهاند،
خواستههای آنها را در مراسم غم و سرور بیانگرند و همراه خواستههای زمان با زبان
شعر و موسیقی با مردم همآوازند و ایفای نقشی ارزنده میكنند. فعالیت هنری اینان از
آغاز به مانند پایه، آغاز و بنیان هنر و فرهنگ هر قومی به شمار میآمد و میآید، آنها
در پیشرفت فرهنگ و هنر خلقی پیوسته نقش مثبت بازی میكرده و خدمتگزاران راستین هنر
و شعر بودهاند و هستند. خدمت بزرگ و بنیادین اینان در درازای سدههای تاریخ در انجام
نقشهای خویش بر آشكار ساختن زورگویان و ستمكاران. پشتیبانی از ستمدیدگان، برانگیختن
همگان بر پایداری در برابر خداوندان زر و زور، دلداری مردم در برابر سختیها و رخدادهای
روزگار و دعوت مردم به صلح و یكرنگی، تلاش، آفرینندگی، انسانیت و انسانیاری بوده است.
باغشیهای تركمن غیر از سرودههای خود از اشعار شاعران و ادیبانی بزرگ هم چون مختومقلی
فراغی، ملانفس، محمدولی كمینه، مسكین قلیچ و ... را گزینش و با نواختن سازهای موسیقی
میخوانند.»
باغشیها زبان گویای مردم تركمن بوده و در
روزگاری كه نگارش نبود، رسالت بزرگ دنبال كردن روایات، داستانها، نقلها و به طور
بنیادی حركت تاریخی – فرهنگی را مردانه به دوش كشیدند. نخستین گروه از این رادمردان
را میتوان «بابا قورقود» قهرمان دورهی اوغوزی و پیشگوی قوم دانست، وی با «قوپوز»
خود داستانهای عامیانهی اوغوزها را برای ما به یادگار گذاشته با نام «اوزان» مطرح
است.
باغشیها تركمن در طول تاریخ سراسر رنج، شادیها،
دردها و آرزوهای مردم را با «دوتار» خود كه به آن «تامدیرا» (تنبوره) نیز میگویند
بازگو كردهاند. در تاثیر پذیری مردم و دگرگونی روحیات از باغشیها «وامبری» مینویسد:
«آواز باغشی كه اشعار مخدومقلی را در آن جا میخواند خیلی دوست داشتم و خاطرهاش هرگز
از ذهنم بیرون نخواهد رفت، به ویژه در «اترك» كه چادر یكی از این «باغشیها» با ما
همسایه بود و بیشتر شبها را با ما میگذرانید و هرگز نمیتوان فراموش كرد، وقتی دوتار
خود را به همراه میآورد، فوراً جوانها اطراف او گرد میآمدند و او با آهنگها و داستانهای
پهلوانی خود، همه را محفوظ میكرد.»
«جورج
تامسون» در كتاب «خاستگاه زبان، اندیشه و شعر» مینویسد: «وقتی در اترك بودم، یكی از
این خُنیاگران در نزدیكی ما چادری داشت. شبی به دیدار ما آمد و سازش را با خود آورد،
انبوه مردان جوان بود كه از گوشه و كار میآمدند و دورش حلقه میزدند و او خود را موظف
میدید تا با سرودهای قهرمانی آنها را سرگرم كند، آوازش از صداهایی تشكیل میشد كه
بیشتر به نعره میمانست و در آغاز با ضربههای ملایم بر سیمهای ساز همراهی میشد ولی
هنگامی كه به هیجان میآمد با ضربههای وحشیانهتری، ساز مینواخت، هر اندازه نبردی
كه توصیف میكرد داغتر میشد، اشتیاق خواننده و شنوندگان جوانش فزونی میگرفت؛ صحنه
به راستی گویی به میدان كارزار تبدیل شده بود. چادرنشینهای جوان كه از ته دل ناله
میكردند كلاههایشان را به هوا پرتاب میكردند و دستهای برافروخته خود را در میان
موهایشان فرو میبردند، گویی آنقدر به خشم آمده بودند كه با خود میجنگیدند.»
«تاریخ
موسیقی تركمن نام آوارانی چون «شوكر باغشی» «قرهدالی گوگلن» «یاد باغشی» و «مختومقلی
قارلی» دارد، تركمنها روایت میكنند كه توان اعجاز دوتار از یك قشون بیشتر است. یكبار
كه برادر «شوكر باغشی» را خان خیوه به اسارت برده بود، او توانست با پیروزی بر نوازندهی
دربار، برادرش را از چنگ خان نجات دهد و یا داستان زندگی «حاجی قولاق» بازگو كنندهی
ستمی است كه بر این گروه توسط خانها و بگها رفته است، به گونهای كه دستهای نوازنده
را خان میبرَد تا دیگرنتواند بنوازد.»
از لحاظ ترتیب تاریخی باغشیهای تركمن بدین
ترتیباند: «قارا شاهیر، جبار باغشی، كور قوجالی، پتك باغشی، حالی نیاز باغشی، چولاق
باغشی، دولت دوردی، قره دالی گوگلان، دوردی باغشی، جان دوردی قیجاقچی، ایلك باغشی،
بك گلولی، همراه قیجاقچی، عالی باغشی، كرحال،نوبت نیاز. و در عصر كنونی «سخی جبار»،
در رشد موسیقی تركمن سهم به سزایی داشته است.
روحیات و سلوك باغشی در گذشته و امروز
باغشیها در گذشته با مردم بودهاند، در عزا
و عروسی آنان شركت میكردند و باغم آنها نزدیك بودند و افرادی چون چاودر باغشی، قارا
دالی گوگلان، كل باغشی (الله بردی باغشی)، مختومقلی قارلی و در ایران مأمی باغشی (بدراق)،
قوجه باغشی و ... رسالت تاریخی خود را انجام دادهاند و به فرهنگ مردم توجه داشتهاند.
متاسفانه اندك كسانی هم بودهاند كه از كیسهی
خانها نان میخوردند و برای ثروتمندان مینواختند كه این گروه در دل مردم جایی نداشتهاند.
آنچه در بررسی و گفتگوی حضوری با استادان فن موسیقی انجام شد از دید روان تحلیلی
شخصیتی آنها انسانهایی حساس، شیفتهی هنر بوده و كمتر به فكر مادیات هستند ولی سختی
زندگی. آنها را از پای انداخته، بیعلاقگی و برانگیختن مردم و دوری نسل جوان از تاریخ
و فرهنگ، آنها را نسبت به هنر و آیندهی موسیقی تركمن ناامید كرده است. آنگونه كه
از دید ذوق هنری در یك بحران و ایستایی قرار گرفتهاند. آنها در پیوند با چگونگی دلبستگی
شدید خویش به موسیقی، داشتن عرق ملّی، دلبستگی به ادبیات وتاریخ قومی، روحیهی لطیف
هنری در پیوند با فرهنگ ریشهدار نیاكان، حضور در مراسم نوازندگان و دلبستگی به زندگی
پرماجرای باغشیها كه از بزرگانشان شنیدهاند به این رشته هنری روی آوردهاند.
جایگاه كنونی موسیقی سنتی تركمن از دیدگاه
استادان
از دیدگاه استادان و نوازندگان، موسیقی سنتی
تركمن با شتاب رو به ناتوانی میرود، بدین جهت دیگر نمیتواند رسالت خود را همچون
گذشته انجام داده و نقش و تاثیرپذیری خود را برای مردم از دست داده و رفته رفته از
آنها جدا میافتد، عوامل گوناگونی در این بحران نقش دارند، كه قسمتی از آن به روحیات
مردم در روزگار كنونی برمیگردد.
از عوامل دیگر این ایستایی، گرایش جوانان به
موسیقی لهو و لعب، به علت تاثیرپذیری بسیار فرهنگ و پیوندهای جهانی است كه غرب در
تلاش جذب جوانان كشورهای كمرشد میباشد، علتهای دیگر قابل دریافت نبودن بیان موسقی
سنتی است، بیشتر جوانان از تاریخ و فرهنگ خود آگاهی ندارند و دریافت موسیقی سنتی نیاز
به این آگاهی دارد، از جهتی مادیات و شهرنشینی و دگرگونی روحیات موسیقی سنتی را تكراری
و درونمایههای آن را در ناسازگاری با شرایط حاكم اجتماعی مینماید. از علتهای دیگر
كمتوجهی مسوولین امر، از هنرمندان تركمن است.
از سویی كار بیشتر هنرمندان در ناسازگاری با
هنرشان بوده و آنها درگیر مشكلات مادیاند و كمتر به موسیقی توجه دارند، دیگر جوانان
چون گذشته برای یادگیری به موسیقی سنتی روی نمیآورند و نبود كانونهای آموزشی موسیقی
سنتی تركمنی از عواملی است كه در این ایستایی میتوانند نقش داشته باشند. به هر حال
شاید با بررسی دقیقتر و منطقیتر علتهای این بحران و با درهم آمیزی و هماهنگ كردن
درون مایههای آوازها همگام با دگرگونیهای اجتماعی به ویژه با روحیات نسل نو و با
فراهم آوردن گونهای پیوند منطقی با ادبیات نوین بتوان از اثرات فزایندهی این ایستایی
كاست.
منبع:
فصلنامه یاپراق /سال پنجم / شماره 20/ زمستان
1381
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.